چ فرقی داره ی ِ برگ دیگه ازین دفتر ورق بخوره یا نخوره ، وقتی تو هیچ حرفی برای گفتن نداری ، وقتی زندگی به دلخواهت میگذره فقط تو بیشتر میخوای ، چ فرقی داره چیزی ثبت بشه یا نشه ، وقتی دلت اینجا نیست ، دنیای من با قبلنا خیلی فرق کرده ، امروز دلم میخواست سه چار سال پیش بود ، درس میخوندم و توی خونه ی بابا بودم و حس و حال اون روزا رو داشتم ، اما گذشتن ، و قرار نیست من تو اون روزا بمونم ، قراره فردا رو بسازم ، یا بهتره بگم بسازیم ، دوست دارم این ارامش ادامه پیدا کنه ، دوست ندارم دچار موجای زندگی بشیم ،
* ی ِ ارامش ِ طولانی ِ زندگیم آرزوست : )
حقیقت این است ...
فرودگاهها، بوسه های بیشتری از سالن های عروسی به خود دیده اند !!
و دیوار بیمارستانها بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند !!
به راستی چرا اینگونه ایم ؟!
همه چیز را موکول میکنیم به زمانی که چیزی در حال از دست رفتن است !!
* حسین پناهی
ی لحظه هایی هستن که وقتی سرتو میچسبونی به سینه ش ، قلبت خالی میشه و پر میشه از عشق ُ فراموش میکنی چقد بغض داشتی ، چقد گریه کرده بودی ، چقد بی رحم شده بودی ،، ی همچین لحظه هایی بی نظیرن ، تکرار نشدنی
نمیدونم ازین روزای این همه خوب دیگه چی میخوام که انقد افسرده م
ینی زندگی ازین خوبترم میتونه باشه که من اینقد متوقع م ؟؟
ی ِ حس ِ خواستن و نرسیدن دارم ، خواستن و نخواستنش
توی زندگیم به هیچ جا نرسیدم و نمیرسم !!!
شروع شد زندگی در کنار ِ تو
روزا اروم شدن
دل ، اروم شد
لحظه ها میگذرن ، اما بازم یِ چیزایی کم ِ
...
این روزا خسته ن ،
خسته ن از نبودن من و تو کنار هم ،
خسته از حرفای بی سروته ،
خسته از ما و این اسمون ،
آسمونی که تو بهارش نمی باره ،
ی ِ انرژی ِ دوباره میخوام برای شروع ِ دوباره
لحظه هایی که کنارتم ارومم ، خوبم
این روزا بیشتر از هر روزی وجودت و حس میکنم
هر چی بیشتر میگذره بی قرارتر میشم
من " خوبم "
کنارم باش ...
اولین روز ِ بهار اولین خوش شانسی ِ من ست ،
که عزیزانم را هنوز هم در بهاری دیگر در کنارم دارم
ممنونم
~> سال نو مبارک
دلم برای بودنت درد میکند