ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

قشنگ اینه بعد مدت ها دارم گریه میکنم ، قشنگ اینه دیگه برای هر چیزی گریه نمیکنم ، قشنگ اینه به فکر اینم که چیکار کنم 

مرسی خدا 



اتفاقا

پی نوشت : منم مثه پروانه ِ توی پیلم گیر کردم ، و دارم بازش میکنم ، اروم اروم ، و حالا هیچ شکایتی از خدای خودم ندارم ، 

حتمن ی ِ حکمتی هست و من منتظر پروانه شدنم

لحظه هایی که بر باد رفت ..

ی ِ شمع روشن کردم روبروم ، 

حالا میفهمم چ ِ بی هدف فقط کوچیک شدم .. 


همه چیزم

من ، غرق ِ دوست داشتن ِ توام .. 


هوایی رو که تو نفس میکشی 

دارم راه میرم ، بغل میکنم .. 


از آن عــاشقــانه هـــایش

دلم یک یادداشت ِ جدید میخواهد ، از آن خوب خوب هایش !

از آن قصه ها ، از آن خنده ها ، از آن شیطنت های شیرینش ،

دلم یک یادداشت ِ جدید میخواهد ، 

از آن عاشقانه هایش ،،

از آن پرسه های دو نفره زیر ِ باران ش ،،

از آن خیس شدن های بارانی و نگاه های مشتاقش ،،

دلم "عشق" میخواهد ، 

از آن ِ "ناب" ش ،، 

و حتی دلم آغوش میخواهد ، 

از آن ابدی هایش !

هوای ابری ِ دلم

این روزا دلم مثه همین هواس ، گرفته ، ابری ، نا مساعد ،

زودرنج تر از همیشه م ، نا امید ، بی قرار ، 

کاش خدایی باشه که صدامو بشنوه !


بغض ِ اسمون

بارون بباره ، چشمات بباره ، دلت بباره ، حرفات بباره ، 


آسمونی شدی دختر .. 

چیزای سخت

دلم ی ِ مسافرت تو غربت میخواد ، 

دلم ی ِ عالمه قدم زدن زیر ِ بارون میخواد ،

دلم ی ِ کتاب ِ شیرین و عاشقونه میخواد ،

دلم ی ِ بغل پُر از ارامش میخواد ،

دلم ی ِ چیزایی میخواد ک ِ همیشه بهش سخت رسیدم


دل به این کوچیکی چقدر چیزای بزرگ و بی ریا میخواد !

این دلم رو دوست دارم که انقد باهام ساز ِ ش کوکه !


حس

نمیدونم ی ِ روز بیای و دستی ک ِ به قلم رفته رو ببینی چ ِ حسی پیدا میکنی !!

حست هر چی باشه دوسش دارم .. :ایکس

قصه و غصه


× دلم ی ِ قصه ی بی غصه میخواد ..