ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
اولین باران ِ پائیزی بارید ُ من . . هنوز نمی بارم . . هنوز هم رابطه ی بغض هایم با باران تنگاتنگ ست ! و من بوی نم ِ پائیزی را با جان ُ دل پذیرا بودم . . هر چند همراه ِ خوبی برای بارانم نبودم ، اما ممنون که برای ِ دل ِ خسته و رنجورم باریدی ! درمانده ی ابر های کبودت شده بودم و تو بی خیال ِ آسمان ِ نگاهم بودی ُ گذاشتی تا صبرم تمام نشود و آمدی . . امروز بوی زندگی را حس کردم . . هرچند نمی دانستم تلخیش دنیایم را سیاه و تار کرده ست . وگرنه هرگز آن لبخند مسخره را به هنگام متولد شدن بر لب نمی آوردم ! همه تان گریه کردید و من خندیدم ! وای بر من ُ روزگار ِ من
چیه اشکی ؟!
من دوس ندارم تمشکمو اینجوری ببینم خب
بیا بغلم
ولی خنده ات از هزارتا گریه احتمالا غم انگیزتربوده!
نمیری از دپسردگی؟یه لیوان شیر سرد بردار...نخور...شیرشو خالی کن و چن بار محکم با خود لیوان بکوب به پیشونیت...بخدا جواب داده
سلام خوبی
وای زیزو باروونو داشتی یادش بخیر
خوش بحالتون که بارون دار شدین
دیشبم کرج باروون اووومد..رفتم زیر بارون احساس میکنم الان سبک شدم
سخت نگیر تمشکی.دنیا همینه کاریشم نمیشه کرد.
سلام خانومی

چطوری ؟
نبینم که حال و حوالت بازرونی باشه عزیز؟
چه حال چه احوال؟
مزاحمت شدم که حالت رو بپرسم و بدونی که به یادتم
رفتم واسه ثبت نام اما یه حسی دارم که ....
دلشوره دارم
azizam ...
ما که هیچ وقت بوی این زتدگی را حس نمیکنیم پس چه بگوییم؟!
سلام
متن زیبایی بود.
باران آمد
اما گناهان مرا نشست...
زیبا بود برای بوی باران و ای کاش پشت بام خانه ما هنوز کاه گل بود تا بوی بارون رو اونجوری استشمام میکردیم . ولی افسوس ایزوگام جان و بوی باران را گرفته از این شهر خالی از لبخند.....
و این باران چقدر حال خیلیها را دگرگون کرد !
حالا این حرفها رو بی خیال ! خاله ها رو چیکارشون کنیم ؟!!!
سلام گلم

اتفاقی نوشته هاتو خوندم باید بگم قلم زیبایی داری
امیدوارم هیچ وقت دلت بارونیت غمگین و غصه دار نشه
و وقتی بارون زد اولین کسی باشی که دلشو به پرواز درآورده ...
راستی اگه دوست داشتی خبرم کن تا تبادل لینک کنیم و از خوندن نوشت های همدیگه لذت ببریم
قربونت
قروبنت برم تو تو اوج جوونی باید شاداب تر از این حرفا باشی