ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

عید مبارک !

با تمام اضطرابم...

به در ورودی نزدیک میشدم ..

ذوق و اشتیاق ... اشتیاقی که روزها منتظر ی همچین روزی بودم ...

منتظر ی دیدار .. این پذیرش از طرف او ..

داشت دیوونم می کرد .. دیگه طاقت نداشتم ... از دور همه چی معلوم بود ... اما من شرمنده چشمانم رو به زمین دوخته بودم و اشک میریختم !

اشک میریختم و ازش تشکر میکردم که قرار ببینمش ...

حالا جلوی در ورودی بودم ... سجده کردم .. به بزرگترین و بهترین بنده ی خدا ... بوی عطری مشامم رو پر کرد .. بلند شدم و نگاه کردم ... با تمام شادیم .. اشکای شوقم تبدیل که گریه شد ...

حالا غم غربت رو می شد به وضوح حس کرد ... مدتها منتظر دیدن گنبد سبز بودم .. سنگ فرش مرمر حیاط .. روشنائی و افتاب که پرتو های درخشانش رو نثار زوار کرده بود .. !

هنوزم یاد اون روزا دیوونم میکنه .. !

پیوست -: عید بر تمام مسلمانان جهان مبارک !