ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
این روزا دلم هوای بهارو کرده ... یا شایدم پائیزی که اومدو رفت و هیچی ازش نفهمیدم ... ! این روزا بیشتـــر از همیشه نگاهم به اسمون خداست ... انگار خدا رو میبینم ... حسش میکنم ... ای کاش بغلش میکردم ... ای کاش میشد ببوسمش ... مگه چیه ؟ خدای منه ... خدا تو ... کیو بغل کنم که بهم از پشت خنجر نزنه ؟ جز خدا کیو دارم ؟ کاش .. !
باران یعنی غروب غم انگیز تنهایی...
باران یعنی شکستن زیر بار سنگین چتر سیاه...
باران یعنی احساس سوخته ی من...
باران یعنی دلخوشی هایم مرد...
دلخوشی هایی که در صدای مبهم باران گم کردم...
اما...
چرا بارون نمیاد ... بارون میاد ... اما چرا پنجره ی اتاق من رو به بارون باز نمیشه ؟
چرا این قطره ها به پنجره ی اتاق من بر خورد نمیکنن ؟
چرا این قطره ها از من دوری میکنن ؟
چرا دیگه اسمون منو نمی خواد ؟
چرا دیگه نگاهم نمیکنه ؟
چرا ؟ چرا این پائیز اومدو رفت .. اما من زیر این بارونا حتی یک ثانیه قدم نزدم ؟
چرا ؟ چرا نرفتم و اون برگای نارنجی رنگ شکیل رو نظاره گر نبودم ؟
چرا ؟ چرا ؟ چرا به هنگام بارش قطره های بارون بر دونه دونه ی انگشتانم ... دعا نکردم !
چرا هنوز 3 ماه نشده من باید اینطوری شیفته ی کسی بشم ؟ من شیفته شدم !!!
امکان نداره ! چه مسخره ... چه جلف ... تقصیر من نیست ...
مقصر این بچه هائین که اطراف منن و اذیتم میکنن
یادته نوشی خانوم ؟ اون روزای اول ؟ ازش بدت میومد ؟ همون روزا بود که اومدی همین جا با
بلاگی حرفشو زدی که چقدر بد ادامس میخورد !
نوشی جون الان چرا باید دم به تله بدی ؟
* نوشی نه قصد ازدواج داره ... نه قصد دوستی با "یک" اقا پسر .. !
* نوشی ناراحت !
* نوشی دلگیر از این همه توهم !
* نوشی غصه داره به خاطر اون نگاهها !
* نوشی براش معما ... شوال پیش اومده ! که به جوابش نمیتونه برسه !
* نوشی گاهی قلبش "باز" اذیتش میکنه ... اما بهتــــره !
* نوشی ی چیزی دلش میخواد ... » دلش میخواد جواب سوالشو زودی بگیری ..
* نوشی ناراحته ... ازینکه عمره دانشجوئی نمیتونه بره ..
* نوشی هزاران بار به خدای خودش غُر زده که چرا ؟ چرا نمیزاری من ... !
* نوشی میگه اگه دلش از خدای خودشم نگیره پس بمیره بهتره !
* نوشی بغضیه !
* نوشی روزهاس منتظر محرم !
* نوشی از این روزهااااااااااااااااااااا هیچیزی نمی فهمه و ناراحته !
* نوشی اگه بشه بین دو ترم میره مشهد ! اگه بابای مهربون بخواد که نوشی نذرشو ادا کنه !
* نوشی کلی نذر داشته که هنوز ادا نکرده و نگرانه
* نوشی دلــــش خیلی میخواد بره اون بالاها ! تو اسمونا !
* نوشی ی خورده خستس !
* نوشی خدای خودشو میخواد دلش واسه خدای مهربونش تنگ شده زیاد !!
* نوشی دلش بارون میخواد .. !
* نوشی دلش میخواد ازین سردر گمی بیاد بیرون ...
* نوشی از خودش دلگیر ... !
* نوشی از خودش انتظار نداشت اینطوری بشه !
* نوشی به عبارتی از خودش بدش میاد !
* نوشی میدونه موقع امتحاناش و هیچی نخونده !
* نوشی بازم دلش بارون میخواد .!
* نوشی مدتیه هوس ذرت مکزیکی کرده .. اما نمیره بخوره .. !
* نوشی خیلی دلش میخواست بره دلداده رو ببینه .. اما تنها بود نرفت !
* نوشی نسبت به گذشته ها خیلی احساس تنهائی بیشتــــر میکنه ... اما میدونه که خدا هنوزم دوسش داره !
* نوشی خستس ... خوابش میاد ... فردا هم کلی کار داره !
پیوست -:
جناب جلالی راد !!
نوشی دیگه به نگاه های شما هیچ توجهی ندارد !
» هر چند خودتم میدونی که بنده را به اتش کشاندی
مردک زیبا رو و خوش قد و بالا !
زشت !!!!!!
پیوست پریم -:
"من" عوض شده م !
"من" دیگـــر "او" نیستم ... !
"من" دیگر نگاهم هشیارانه نیست !
"من" دیگر او نمی شوم .. !
سلام عزیزم خوبی؟اگه دلت هوای بهار رو کرده بلند شو بیا اهواز اینجا هواش به جای اینک زمستونی بشه بهاری شده هنوز زمستون ما نیومده
خوب خودت که خوب فهمیدی عاشق شدی هیچ ایرادی هم نداره میدونی چرا چون اقتضای سنته ولی باید خیلی خیلی مراقب باشی میدونی چرا؟ بخاطر اینکه این جور شیفته شدن ها میتونه زندگی آدم رو داغون کنه. خیلی مراقب باش نزار همه زندگی ات بشه اون آدم توهم در مورد اون آدم و تخیل در مورد آینده خیلی کوچکی برای این فکرها باید به آینده ات بهتر و بیشتر فکر کنی ولی در راه خوب . درست رو بخون وقتت رو تلف نکن عزیز دلم چون من این دوره ها رو گذروندم هر کسی رو توی این سن میبینم که داره این اتفاقات براش میافته نگرانش میشم.
دوستت دارم عزیزم.
خوب بقلش کن....
چته خانومی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دلواپسم کردی با این پست ها :(
مهرنوشی ِ ناز ِ من، من هیچی نمی گم فقط یادت باشه که بزرگی ... !
می بوسمت ...
مراقب خودت باش عزیزکم ...
خیلی مراقب باش ...
مهرنوشی جون خوشحال باش..
سلام مهرنوش خانومی.
من بد قولی یا بی وفایی نکردما!!! اصلا این چند وقته چون رمزو گم کرده بودم قاط بودم.
اگه خواستی خانومی بیا حال گیری۱۱ رو بخون.
تازه اپیدم.
منتظرتم.
سلام مهرنوش جون خوبی؟
اگه خواستی به ما سر بزن.
خانومی مهرنوشی کجایی؟! نیستی دالی! سلام سلام سلام خوبی خوشی سلامتی؟
منو که میشناسی من کاملیام دیگه!
اپیدم. بپر بیا ! سوار این دکمه شو ( پرت کن فرنوش خانومی رو) زود تند سریع بیا.
قشنگ می نویسی و یه کم عجیب!
بی خیال! راستی "او" کیه که دیگه اون نمیشی؟!
سلام
در حال چه کاری هستی
مولا سخیست
سلام.
تو فکر بودم که چرا سر نمی زنی اومدم دیدم سرت خیلی شلوغه .مبارک باشه
خانمی برای همه پیش میداد اینقدر به خودت سخت نگیر.یه کم حواست به قلبت هم باشه .
ما یه" نوشی" که بیشتر نداریم.
مردک زیبا هم اگه بخوادبا نگاش نوشی رو اذیت کنه چشاش رو در میارم.
سلامت باشی وموفق .
نذرتم قبول.
تو این ماه محرم مارو هم دعا بکن.
سلام نوشی خانوم!!
الهی آجی بمیره!!!تو چرا اینجوری شدی؟!
ولی خودمونیما حال و روزت عین منه! وقتی داشتم اینو میخوندم هم خندم گرفت هم گریه!!نوشی جونم توکل بر خدا!!!حالا ایم آقای ؟؟؟کی هست دل آجی مارو برده؟!!البته دل خودشو برده نه دل تورو!!!!
نوشی چرا اینو تاییدی میکنی؟!!!!
منم بی صبرانه منتظر محرم بودم که اومد
آجی جونم نگران نباشی ها!!
سلام دوست من
۱- مواظب باش تا زمستون مث پاییز رد نشه و تو هیچی ازش نفهمی
۲- جواب سوالت رو خدا میدونه نمیخوای ازش بپرسی
۳-چرا اتاقت رو عوض نمیکنی تا بارون به پنجره اش بخوره؟
۴-تمام سه مورد قبلی کاملا جدی بود
درمورد نظر سه: چرا ما ادم ها برای چیزایی که میخوایم تلاش نمیکنیم
راستی با یه موضوع جدید آپم
حتما بیا
تا بعد
سلام عزیزدیگه نمیای پیش ماچه زودفراموش شدمببین عزیزیه سوال داشتم میتونی به بگی اگه من مثلاخواسته باشم برم خارج درس بخونم بایدچه کارکنم چه شرایطی داره البته برای دانشگاه منتظرم ها