ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

پِرفِکت مای گاد


امروز اسمون ِ خدا عجیب دلم ُ بُرد !! این خیلی ذهنمو مشغول کرده که این خـــــدا چقدر نقاشیش خوبه .. خیلی قشنگ آسمون ُ کوه ها رو نقاشی میکشه .. هر روز هر دقیقه ی شکل و ی جور !! برنامه ریزیش حرف نداره ..


* یک شنبه ای با گندمی ساعت 6 بعد از ظهر رفتیم توی اون سرما پرو پرو توی چمنا نشستیم و گفتیم و خندیدیم ُ از آسمون لذت بردیم ... بعدش خفن سرما خوردیم امروزم به زور اومدم یونی .. اصن این روزا به زور میام یونی .. اصن حوصله یونی رو ندارم .. دلم ی چیز ِ جدید ُ پُر انرژی میخواد .. مثه خنده هائی که آسمونو می لرزونه ... وووووی


* خیلی وقته زیر ِ بارون نبودم نه ؟!