ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

سرآشپز تمشکی

خونه داری سخت نیس .. حوصله میخواد و انگیزه 

 

خُب دوروزی میشه ک ِ مجبورم حوصله داشته باشم و انگیزه .. 

ی جورائی جالب ِ .. غذا درست کردن همیشه واسم نوعی تفریح بوده .. 

ازین ک ِ بخواد روزمره بشه متنفرم .. 

به هر حال همسر آینده باید این چیزا رو بدون ِ دیگه .. 

خودشو اماده کنه واسمون شام بپزه : )))) 

مامان هم خوب بود و داره واس ِ خودش صفا میکنه .. 

 

بابائی رو نمیدونم ک ِ با این غذاهای داغون ِ من صفا میکنه یا نه : )))) 

چقده خوبه تعطیلم و خونم :دی  

نظرات 5 + ارسال نظر
Nima جمعه 1 اردیبهشت 1391 ساعت 21:46 http://www.Apathetic.blogsky.com

tatili khube

هفت دقیقه جمعه 1 اردیبهشت 1391 ساعت 22:21 http://www.7min.ir

مردهای بیچاره هم باید بخرن , بیارن , بپزن , آخرش منتم هم سرشون بذارن ...

رز جمعه 1 اردیبهشت 1391 ساعت 22:47 http://lahzeham.blogsky.com

دور از حالا و دور از جون مامانت و خودت وقتی مامانم مریض بود من مسئولیت غذا پختن و به عهده داشتم...
منم غذا پختن و دوست دارم به شرطی که روزمره نشه. ولی چه می شه کرد...

مینو شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 00:19 http://minoofar.blogsky.com

مهرنوش تو توییتر؟

mxu دوشنبه 4 اردیبهشت 1391 ساعت 15:30 http://mxu.blogsky.com

عشق آشپزیم ولی خوب هر وقت وایسادم کنار دست مامانم بعدش حوصلم نشد آشپزی کنم ، چند باری هم که خونه تنها بودم کلهم غذایی که پختم رو گنجیشک ها میخوردن میمردن
برا همین به این نتیجه رسیدم که آشپز خوبی نیستم

یه پیشنهاد : شوهر آشپز

:))))))))))))


از دست تووو

شیطون بودی ... رفتی سربازی اومدی شیطون ترم شدی تازه :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد