ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

حس

خالیم از هر نوع حسی ، 

در صورتی ک ِ نباید اینجور باشه  

باید خوشحال باشم .. پر از شورو شوق باشم .. 

مثه همه ی این دخترا ک ِ خیلییییییی ذوق مرگن .. 

اما من خیلی معمولیم ..  

میخندم ، توی خودمم ، حتی به زودی اماده ی گریه کردنم ! 

همه چی تو وجودم آن ِ .. 

دلم تنگ ِ .. 

دلم واسه شیطنت کردن .. خندیدن ، خیلی چیزا .. 

درس خوندن ! اوفــــ ! 

بزرگترین دغدغه م تموم شدن امتحانا با نمره های قبولی ِ :D 

نظرات 4 + ارسال نظر
خانوم シ وシ فرنگی پنج‌شنبه 18 خرداد 1391 ساعت 14:25 http://lahzeham.blogsky.com

اخه چرا تمشکی؟
من فکر می کنم این حس و حالت به زودی از بین می ره
زودی می شی عین همه که ذوق مرگ می شن

قاصدک پنج‌شنبه 18 خرداد 1391 ساعت 20:21 http://alonakeeshg.blogfa.com

آره دیگه از بس سر نمیزنی بهم که ..............

آره نوشی چون چند بار تو خواب دیدم تشکر میکرد بابت نوشته ها تو وب بخاطر همین از دلم نمیاد ننویسم

فک کنم4 شد

قاصدک پنج‌شنبه 18 خرداد 1391 ساعت 20:23 http://alonakeeshg.blogfa.com

کامنتم چی شددددددد؟

پیش ِ من ِ ..

از بس نمیای وبم ......... :)))))))

دریا دوشنبه 22 خرداد 1391 ساعت 01:40 http://azjensebaran.blogsky.com

سلام
براتون آرزو میکنم که همیشه شادو خوشحال باشین
نه غم زده
وبلاگتون زیباست.....
موفق باشید.............

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد