ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

جنگ اول به از صلح آخر ِ

واسه اولین بار جدی شدم ..

حرف ِ دلمو زدم ..

خُب واسه بهتر شدن بود ..

باید این کارو میکردم ..

وقتی با حرف ی چیزائی حل میشه ..

باید حرف زدم ..

منم این کارو کردم ..

واسه اولین بار ازم ترسید ..

در صورتی ک ِ خیلی اروم حرف زدم 

امروزم باز گفت .. منم چند وقت پیش ِ خودشو اوردم جلوی چشش :دی



× امروز تپلی در موردش بد حرف زد ..

منم سعی کردم با بی محلیم بهش بفهمونم ازین نوع ِ حرف زدنت خوشم نمیاد

و متوجه شد !!

حس کردم کم آورد ی ِ لحظه .. !


نظرات 2 + ارسال نظر
شیرین سه‌شنبه 23 خرداد 1391 ساعت 02:02

همینو ادامه بده.. حرمتِ طرف مقابل رو توی خانوادت تویی که تعیین می کنی..

[ بدون نام ] سه‌شنبه 23 خرداد 1391 ساعت 12:12

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد