ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

تصمیم ِ من بودی

دست های تو 

تصمیمم بود

باید میگرفتم و 

دور میشدم 


× شمس لنگرودی 


نظرات 3 + ارسال نظر
یک حقوقدان سه‌شنبه 8 اسفند 1391 ساعت 10:48 http://dattik.blogfa.com

ممنون از حرف‌های خوبت... خیلی سخته که سعی کنم در جمع به این چیزا فکر نکنم.اما سعیمو می‌کنم.
منم تهمت زیاد شنیدم و حالا که بزرگتر شدم و کمتر جرئت می‌کنند تهمت بزنند نیش و کنایه می‌زنند.
ولی به هر حال من چاره‌ای جز صبر ندارم. و همیشه از خدا بهترین رو خواستم. خدا هم همیشه با من بوده.

رئا سه‌شنبه 8 اسفند 1391 ساعت 14:30 http://celine.blogsky.com

دور می شوی مدام ...

یک حقوقدان سه‌شنبه 8 اسفند 1391 ساعت 17:59

ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد