ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

ی فنجون قهوه با طعم ِ تمشک

و آغاز ، همان تپش ِ قلب ِ توست ..

بی قرار

توی این همه بی قراری حتی دیگه خودمو هم نمیشناسم و سخت در عذابم ، بغضی که گلوم و می فشاره ، گریه های وقت و بی وقت ، همه بی قراریمو تشدید میکنه ، خسته م ، و خیلی دلگیر ازین ادما !